داستان کوتاه فیلم کوتاه انصراف

آغاز به کار هیات داوران چهارمین دوره جایزه «ارغوان»

آغاز به کار هیات داوران چهارمین دوره جایزه «ارغوان»

هیات داوران چهارمین دوره جایزه «ارغوان» تا چند روز آینده برندگان نهایی خود را اعلام می‌کند. این هیات متشکل از احمد پوری، حسین سناپور و لیلی گلستان کار خود را آغاز کرده است.

این جایزه به همت انتشارات «هفت‌رنگ» و به دبیری اوژن حقیقی برگزار می‌شود. در این دوره 600 نویسنده جوان داستان‌های خود را به دبیرخانه جایزه فرستادند. برای باخبر شدن از کم و کیف داستان‌های این دوره با دو تن از داوران آن، لیلی گلستان و حسین سناپور که از دوره نخست همراه این جایزه بوده‌اند، هم‌کلام شدیم.

حسین سناپور درباره تاثیر جوایز ادبی بر تشویق جوانان به داستان‌نویسی می‌گوید: «بخشی از انگیزه‌های نوشتن برای هر نویسنده‌یی پاسخ‌دادن به نیازهای درونی خودش است، اما این تمام انگیزه‌های نوشتن، شاید برای هیچ‌کس، نیست؛ دیده‌شدن، خوانده‌شدن، درمیان گذاشتن حرف‌ها و درکی که از جهان داریم با دیگران، حتماً بخش دیگری از این انگیزه‌هاست. در این وانفسایی که هر کسی بسیار به سختی کتاب می‌تواند منتشر کند، مجله‌هایی که داستان چاپ کنند اصلاً تناسبی با آن چه نوشته می‌شود، ندارد و بسیار اندک است. چه جایی می‌ماند برای خوانده‌شدن و دیده‌شدن داستان‌های جوانان در سراسر کشور؟ به نظر من، اگر هنوز داستان‌نویسی ما به‌رغم همه‌ی مصائبی که با آن مواجه است، می‌تواند سالی چند کتاب خوب بیرون بدهد و چند چهره‌ی تازه معرفی کند، دلیل اصلی‌اش وجود جوایز متعدد داستان کوتاه در دهه‌های ۸۰ و شاید اوایل ۹۰ بوده است. این جوایز داستان کوتاه بودند که نسل امروز داستان‌نویسی ما را در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ به‌وجود آوردند و از بین‌ رفتن بسیاری‌شان به معنای آن است که آن موج داستان‌نویسی خوب ما دارد از بین می‌رود و دیگر می‌ماند هر دهه‌یی دو سه چهره‌، و بعد از این دیگر با تعداد بالای نویسنده‌گانی که هر سال دو سه تاشان جایزه بگیرند یا کتاب‌شان معروف شود، روبه‌رو نخواهیم بود، مگر این‌که همین جوایز داستان کوتاه تعدادشان خیلی بیش از اینی بشود که حالا هست. اگر مثلاً در آمریکا سالی قریب هزار جایزه یا بیش‌تر برگزار می‌شود، ما هم باید حداقل ۵۰ جایزه‌ی داستان کوتاه داشته باشیم، اگر می‌خواهیم هم‌چنان داستان‌نویسی‌مان محل بروز استعدادها باشد، و البته با تربیت کتاب‌خوان‌ها در مدارس و دانشگاه‌ها این استعدادها را حفظ کنیم و پرورش دهیم.»

اما لیلی گلستان در ارزیابی داستان‌های چهارمین دوره این جایزه و در پاسخ به این پرسش که آیا می‌توانیم امیدوار باشیم که روندی رو به رشد داشته‌ایم، می‌گوید: « هر سال داستان‌ها حرفه‌اي‌تر مي‌شوند و من خيلي خوب اين روند حرفه‌اي شدن را حس كردم و باعث اميدواريم شد كه جوان‌ها هر بار به اين موضوع جدي‌تر و با وسواس بيشتري روبرو مي‌شوند . قصه‌ها را روبه رشد ديدم و احساس كردم كه شركت در اين مسابقه و برنده شدن در آن برايشان مهم است . بخصوص اين كه از قصه‌هاي برگزيده ، كتاب منتشر مي‌شود و چاپ نوشته در يك كتاب يعني برآورده شدن آرزوي منِ نويسنده‌ي جوان . بنابراين همه نهايت سعي‌شان را در بهتر كردن زبان فارسي قصه و در انسجام و روند قصه كرده‌اند و اين به خوبي احساس مي‌شود و اصلا قابل مقايسه با برخي از قصه‌هاي دوره‌ي اول نيست .»

سناپور هم در پاسخ به همین پرسش چنین توضیح می‌دهد: «من به همراه خانم گلستان و آقای پوری فقط داستان‌‌های منتخب داوران مرحله‌ی اول را می‌خوانیم، یعنی سی داستان منتخب را. در این لحظه بیش‌تر داستان‌ها را خوانده‌ام، اما نه هر سی تا را. می‌توانم بگویم برخلاف دوره‌ی قبل که رشد قابل‌توجهی نسبت به دوره‌ی پیش از آن داشتیم، این دوره انگار داستان‌ها نه به‌تر شده‌اند و نه بدتر. تقریباً وضعیت مشابهی دارند. البته این‌طور که شنیده‌ام، به خاطر کرونا و برگزاری مجازی جشن دوره‌ی قبل، تعداد داستان‌های کم‌تری ارسال شده است. باز برخلاف دوره‌ی قبل که نسبت به پیش از آن رشد قابل‌توجهی داشت، می‌شود حدس زد که یا دوستان جوان‌مان از این دوره باخبر نشده‌اند، یا دل‌سردی فراگیر جمعی، این جا هم به آن‌ها سرایت کرده. شاید هم اشتباه می‌کنم و توقع من ناخودآگاه این بوده که هر سال پیش‌رفت چشم‌گیری ببینم و چون ندیده‌ام، این‌طور خیال کرده‌ام. به‌هرحال، همین اندازه هم در این شرایط مرا راضی نگه می‌دارد.»

گلستان درباره حضور ویروس کرونا و تاثیر احتمالی آن بر داستان‌های رسیده، می‌گوید: در چند قصه خواندم كه از اين ويروس لعنتي! ياد شده ولي نه همه‌ي قصه‌ها .

سناپور نیز در این زمینه یادآوری می‌کند: «موضوع این دوره‌ی جایزه «آخرین سال قرن» بوده که طبیعتاً با کرونا هم گره خورده است. تا جایی که یادم است،‌ اغلب داستان‌ها کم یا زیاد به کرونا مربوط بوده‌اند. از این جهت در آینده حتماً مرجعی ادبی برای ارجاع به این سال خواهند بود. البته ماجرای اصلی داستان‌ها معمولاً چیز دیگری است و این نشان می‌دهد که وضعیت کرونایی، در عین اهمیت، مهم‌تر از مسائل دیگر نویسنده‌گان نبوده است. شاید برای جوامع غربی این مسئله‌ی اول‌شان بوده، اما به نظرم برای ما نبوده. دست‌کم برای جوانان‌مان نبوده. داستان‌ها که این‌طور می‌گویند.»

پرسش بعدی ما درباره خانه‌نشینی دوره کروناست و اینکه این وضعیت سبب شده تا جوانان بیشتری دست به قلم شوند و داستان‌های بیشتری نوشته شود؟

پاسخ گلستان به این پرسش چنین است: «كرونا باعث شد كه به مساله‌ي مرگ و زندگي و مشكلات اين بيماري فكر كنند و بالطبع گاهي هم اتفاق مي‌افتد كه اين فكرها به صورت قصه روي كاغذ بيايند اما اين كه باعث ترغيب آنها به قصه‌نويسي شود، نه .»

سناپور هم در این زمینه می‌گوید: «بر اساس تعداد داستان‌های ارسالی اگر بخواهیم قضاوت کنیم، باید بگوییم نه، نشده. خانه‌نشینی در مثلاً ترکیه باعث شد کتاب دو برابر سال پیش از آن فروش برود اما در ایران این‌طور نبوده، چون کرونا همراه شد با وضعیت بد اقتصادی و نگرانی برای آینده و تشدید میل مهاجرت و این چیزها. پس انگار طبیعی است که کم‌تر هم نوشته باشند.»

مراقبت از برگزیدگان و رها نکردن آنان، موضوعی است که در بسیاری از جایزه‌ها و جشنواره‌ها فراموش می‌شود ولی گلستان این نکته را یادآوری می‌کند که كار مهمي كه جايزه‌ي «ارغوان» مي‌كند، يكي انتشار كتاب است و از آن مهم‌تر برپايي دوره‌هاي ورك‌شاپ نويسندگي است كه بسيار مفيد است و نويسندگان جوان ما مي‌توانند از اين كلاس‌ها خيلي بياموزند. هيات انتخاب و داورها هميشه در دسترس‌اند و كلي بعد از جايزه با ما تماس مي‌گيرند و مشورت مي‌خواهند . بنابراين بعد از جايزه، ايشان را رها نمي‌كنيم و در كنارشان هستيم .

سناپور هم درباره این موضوع می‌گوید: «در درجه‌ی اول با استمرار و امید به این‌که این تشویق‌ها ادامه پیدا خواهد کرد و بعد این‌که،‌ به جز چاپ داستان‌های برگزیده‌گان (که امیدوارم هر سال تعدادشان بیش‌تر شود)، کلاس‌های آموزشی بیش‌تری هم براشان برگزار شود (چنان که تا حالا هم کلاس‌هایی برگزار شده)، شاید دورهمی‌های مجازی‌ ماهانه براشان فراهم شود تا با هم ارتباط‌شان حفظ شود،‌ و البته مبلغ جایزه و تعداد برنده‌هاش بیش‌تر شود. چیز دیگری به ذهنم نمی‌رسد.»

او درباره حضور پررنگ فضای مجازی در زندگی امروز و تاثیر آن بر گرایش جوان‌ترها به مقولاتی مانند کتاب‌خوانی و داستان‌نویسی توضیح می‌دهد:«فضای مجازی با همه‌ی تأثیرات مثبتی که روی زنده‌گی‌مان داشته، اما این ظرقیت را دارد که ما را و به‌خصوص جوان‌ها را کاملاً در خودش غرق کند، آن هم به عنوان مصرف‌کننده، نه تولیدکننده. یا تبدیل‌مان کند به تولیدکننده‌ی چیزهای اغلب بی‌مصرف و سطحی. به نظرم ما که گویا چند دهه‌یی است که شیفته‌ی چیزهای نو یا درواقع ابزارهای نو هستیم، استفاده‌مان از این ابزارهای نو بیش از اندازه است و به‌ظاهر تا از جهان عقب نمانده باشیم و یا گاهی هم به ضرورت‌های فرهنگی، غرق در این ابزارهای نو می‌شویم. و البته جوان‌ها بیش‌تر. داستان اتفاقاً یکی از چیزهایی است که می‌تواند رابطه‌ی ما را با جهان‌ عمیق کند، نگاه‌مان را به عمق اتفاقات و آدم‌ها ببرد و کاری کند تا هم به‌تر ببینیم و هم به‌تر بشنویم و با درون آدم‌ها هم به‌خصوص آشناترمان کند. اگر نگران جنبه‌های منفی فضاهای مجازی هستیم و نگران بسیار عوامل دیگر، باید کمک کنیم تا همه داستان بخوانند و علاقه‌مندان به نوشتن، بنویسند. باید روشن باشد که زمینه‌سازی این کار باید برای جوان‌ها بیش‌تر باشد و بیش‌تر نگران آن‌ها باشیم.»

گلستان هم در پاسخ به آخرین پرسش که آیا کنار گذاشتن برگزیدگان دوره‌های قبل، به حرفه‌ای‌تر شدن جایزه کمک می‌کند، می‌گوید:«كنار گذاشتن بر گزيدگان، جاي بيشتري باز مي‌كند براي ديگران ولي به شخصه خيلي موافق اين كار نيستم. شما مي‌توانيد بيش از يك بار جايزه‌ي من بوكر يا چند بار اسكار بگيريد! البته بعضي از جوايز دنيا همين قانون را دارند مثل جايزه‌ي گنكور كه فقط يك بار به هر نفر داده مي‌شود. اين بيشتر به  مساله‌ي سليقه مربوط مي‌شود. خوشبختانه جايزه‌ي «ارغوان» به خوبي جاي خودش را در دل اهل ادب جوان باز كرده و باعث شور و شوق بسيار در آنها شده و همين باعث اميدواري و خوشحالي است كه مي‌بينيم راه را درست رفته و نتيجه‌ي مثبت گرفته است. با آرزوي موفقيت هرچه بيشتر برای این جايزه.»